2777
2789
عنوان

بدتریییین سوتی ک دادی چی بوده😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 109443 بازدید | 704 پست
زودپز ترکیده بودکل اشپزخونه به فنا رفت من ترسیده بودم یه مدت نمیتونستم درست خرف بزنم هود و گاز شکسته ...

فکر کنم الانم تاثیرش روی نوشتنت مونده چون حرف و خرف نوشتی 

خیلی باحال بود 

ناراحت نشی شوخی کردم عزیزم 🤣

خیلی پولدارم😅

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

😂😂

بچه بودم یه پیرزن اومد دم درب.سریع رفتم گفتم مامان گدا اومده.مامانم سکه ده تومانی داد گفت ببر بده بهش.رفتم سکه رو بهش دادم.همون لحظه پرت کرد و با عصا وارد حیاط شد.مامانم تا دید گفت عمه خوش اومدی

بچه بودم یه پیرزن اومد دم درب.سریع رفتم گفتم مامان گدا اومده.مامانم سکه ده تومانی داد گفت ببر بده به ...

دوران مدرسه امتحان ثلث آخر بود.و یه مراقب بود چشمای درشت داشت و سختگیر هم بود.من از کلاس خارج شدم رفتم دفتر رو دید زدم خبری از اون معلم نبود.با سرعت اومدم سر کلاس و داد زدم بچه ها معلم چشم زاغ نیومده.دیدم همه ساکتن و همون معلم پشت میزش نشسته

دوران مدرسه امتحان ثلث آخر بود.و یه مراقب بود چشمای درشت داشت و سختگیر هم بود.من از کلاس خارج شدم رف ...

دوران راهنمایی رفتم مدرسه دو سالن داشتیم.رفتم سالن مخالف و دیدم برقا خاموش و فیلم سینمایی انداختن رو پرده سینما بچه ها میدیدن.منم آروم نشستم فیلم رو نگاه کردم.تمام شد رفتم سالن خودمون و رفتم سر کلاس با تعجب دیدم همه سر کلاسن و همون موقع زنگ تفریح رو زدن.و در ادامه بچه های سالن ما رو بردن تماشای فیلم

با یکی از اقوام بیرون بودیم عینکی هست دختره بعد پسره اومد تیکه بندازه گفت چشاتو گذاشتی پشت ویترین من ...

 تا کامنت شما خودن نگه داشته بودم نخندم به کامنت شما رسیدم ترکیدم همه هم خواب 😂😂😂😂😂

من تکنسین داروخونه بودم ،دادم زدم فلان دارو رو از شرکت اسکیییییر بیار(مشتری بنده خدا مرد ازخنده)شرکت ...

منم داروخونه بودم همکارم دفترچه خدمات به جای اسم مریض که صداش کنه بالاش نوشته بود آذربایجان غربی بلند داد میزد آدربایجان غربی هیچکی جواب نمیداد  خخخخخخخخخخخخ

عشق زبان و ورزش و خانواده  

دوسه سال پیش پدر بزرگم که فوت کرد ما دوسه هفته بعدش رفتیم مشهد و برای چهلم پدربزرگم برگشتیم

مراسم چهلم که تموم شد همه میومدن به بزرگترا تسلیت میگفتن (هیچکس به ما ها که نوه مرحوم حساب میشدیم تسلیت نمیگفت )

بعضیا هم که میدونستن ما مشهد بودیم میومدن یه زیارت قبول میگفتن و جواب من به همشون این بود(ممنون ایشالا قسمت خودتون)

یهو اون وسط یه خانم پیر اومد جلو به من تسلیت گفت منم که تو حال و هوای خودم بودم برگشتم بهش گفتم ممنون ایشالا قسمت خودتون

هنوزم بعد از چند سال دعا دعا میکنم که نشنیده باشه🤧

" و إِنّے قِد رأِيتُ الحُريَةَ ؛فے زِنزانَةِ قلبِڪـ "
منم داروخونه بودم همکارم دفترچه خدمات به جای اسم مریض که صداش کنه بالاش نوشته بود آذربایجان غربی بلن ...

هووف خواهر من از دوستت اسکول تربودم همیشه😂😂😂😂

منو ممد یه تیمیم بدون هم یَتیمیم🤝🏻🗿😘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792