دیگه علت معلوم شد، نه خصوصی بودن جلسه مد نظره و نه درونگرایی همسر
حکایت حکایته دلخوری هست
شوهرت حق داره که ازین بابت ناراحت باشه
البته برادرت هم حق داشت شرکت نکنه چون بهرحال کرونا شوخی بردار نبود
بهش بگو عزیزم تو اون ماجرا تو از برادرم ناراحت شدی، اما این جریان خاستگاری در اصل مربوط به پدرم میشه که همیشه احترامتو داشته، اینو شرکت کن و بزارش به حساب احترام به پدرم ، برای برادر هم بعدا با شخص خودش حسابتو تسویه کن، یه چیزی ک فقط و فقط مربوط به خودش باشه رو نرو
به همسرم گفتم که بخاطر کرونا نیومدن. البته بگم مردم خیلی اومدن حتی برادرهای زن دایی همسرم از راه دور اومده بودن ولی داداشم که همسایه ی خودمون بود نیومد سر مزار. اینو هم بگم داداشم حیلی به همسرم پول قرض داد و همسزمم بهش پس داد. ولی همسزم میگه من یک برادر جوون داشتم و پدر و مادرم که همه باهم با کرونا فوت شدن و شزکت کرذن و یک تسلیت ساده انقد کار سختی نبود.
اسی ارتباطات با شوهرت خیلی خوبه؟
مثلا اگه بگی بخاطر من بیا ، کوتاه بیاد
عزیزم ممنون که درکم میکنین. منم وسط یشذت گیر افتادم. نمم راستش حق به همسرم تا حدودی میدم چون خانوادم شهرستان و خانواده همسزم تهران فوت شدن. هنوز که هنوزه سر مزار خانواده همسرم نرفتن و همسزم مدام میگه که رفتن سر مزار خانوادم کار سختی نبود
والا عزیزم قدر شوهرتو بدون
به خدا جوری که تعریف میکنی خیلی خوب بلده احترام بزاره به خانوادت وبرادرت
ولی اونا به حرمت شوهرت کل خانوادش فوت کرده نیومدن یه تسلیت بگن به قول خودت برادر های زن داییتونم اومدن
دمش گرم به خدا هرکی دیگه بودقطع رابطه میکرد ولی با این حال به احترام تو وخانوادت حتی جلسه اشنایی وشرکت کرده
ببین دیگه بهش اصرار نکن تو دیگه بهش گفتی خودشم دلیل اورده حاله یه مجلس خواستگاری ونمیاد ولی بقیه مراسم هارو میاد
این یبار پشتشو بگیر همونطور که اون که همیشه هواتو وداشته احترام خانوادتم نگه داشته
بگو مریض شده نمیتونه بباد
😓عزیزم داستان شزکت نکردن خانوادم تو مراسم فوت برادر همسرم رو خوندین؟ تو کرونا فوت شدن و خانوادم بخاطر کرونا مراسم شرکت نکردن البته فضای باز بود. همسرم بشدت دلخوره میگه من مگه چندتا برادر و پدر و مادر دارم که واس دامادشون ارزش قائل نشدن.
عزیزم آخه خانوادم تو مراسم شزکت نکردن البته گل فرستادن و بابام هماهنگی مدام میکرد با بیمارستان و اینا ولی خیلی از مردم تو فضای باز بود شرکت کردن ولی برادرم واقعا میتونست بیاد از راه دور حداقل مارو ببینه چون مردم از راه دور خیلی اومده بودن و دور وایساده بودن. همه میگفتن خانواده همسرت کو و همسزم هیچی نمی‌گفت. البته بعذش خیلی خانواده م به همسزم و به من کمک کردن ولی همسزم هم پدرش و هم مادرش و هم برادرش رو از دست داد. ناگهان بی کس شذ. متاسفانه دادشم میرفت ماموریت و میگم و همسرم میگه داداشت میرفت ماموریت فقط مراسم از راه دور شرکت میکرد کار سختی نبود. البته اینو هم بگم مراسم آشنایی دو خانواده رو همسرم هفته پیش شزکت کرد و گفت بخاطر مامانت شرکت کردم
