چند هفته پیش توی شهرمون یه عروسی بود ما توی یه شهر کوچیک زندگی میکنیم که آرایشگاه داره چندین تا ... مزون عروس داره و .... کلا همه چی هست . و انصافا هم آرایشگاه ها ارایششون قشنگه و لباس عروسا هم خیلی قشنگ و منصف .. من خودم 6 ماه پیش عروسی کردم رفتم همینجا و خیلی راضی ام . بعد جدیدا تو شهر ما مد شده دیگه هیچ کس نمیره آرایشگاه و مزون اینجا ...همه میرن شهر بغلی که دو سه ساعت فاصله اس با شهر ما ...میگن اونجا عروسو خوشگلتر میکنه ...ولی پول بیشتری میگیره دیگه. میگن عروس داماد اختلاف داشتن سر این آرایشگاه و مزون . عروس یه پا وایستاده که هر طور شده من باید برم آرایشگاه و مزون عروس فلان جا لباس بگیرم مگه من چی کم دارم از بقیه و اینا .. داماد هم مخالف شدید بوده اما عروس راضی نشده و به زور و هر چی بوده دیگه رفتن از اون شهر هم نوبت آرایشگاه گرفتن هم رفتن لباس عروس انتخاب کردن ... بعد عروسی کردن و عروسی تموم شد و فردای عروسی داماد میخواسته لباس عروس رو ببره برای مزون(از مزون زنگ زدن گفتن بیار ) بعد داماد رفته که لباس رو ببره متاسفانه تو راه تصادف میکنه و می میره 😢😞 میگن فرداش که خاکسپاری بوده عروس با ناخنای کاشتش کل صورتشو خنج زده و زخم کرده از گریه ... خانواده داماد هم ریختم رو سر عروس که تو پسر ما رو کشتی . داماد و ما گفتیم راه دوره نرو اونجا ، تو یه پا وایستادی گفتی باید برم .
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ; بی باک تر از آهو,آرام ترم از شیر...هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر ; رنج از پی رنج آید,زنجیر پی زنجیر...
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
خب بله این کارو کرد باورت میشه من همیشه از همین میترسیدم اینطور اتفاقی بیوفته
دایی من ۲۴ سال قبل عروسیش تو روستامون بوده دیشب مثلا حنابندونش بوده امروزش میره دنبال نمیدونمچی تصادف میکنه و فوت میشه🥺 زن داییم دخترعمه منه تا دوسال سیاه پوش داییم بوده گفته ازدواج نمیکنم بزور خانواده اش شوهرش میدن
مامان بزرگم تا همین چندسال پیش ک زنده بود و خاله هام داغونن داییم تک پسر خانواده بوده از این راه ها منم میترسم🥺
زیبا ترین دلتنگی دلتنگ بودن برای توست و تلخ ترین آن دلتنگ ماندن برای تویی که می دانم دیگر ندارمت …