خواهش میکنم.نه نمیگم دلیل رفتارش نوع شخصیتشه بلکه دلیلش اینه که اولا با خودش و بعد با آدما و قوانین دنیای اطرافش آشنایی نداره و با توجه به نوع شخصیتش جوری رفتار میکنه که مطابق میل تو نیست علت این اختلاف اینه که چون شما باهمدیگه یه فرقهایی تو رفتار و شخصیت دارین تو نمیتونی کارهاشو درک کنی و برات مبهمه و اون هم حرفهای تو رو نمیفهمه وگرنه تا الان هر چی گفته بودی درک میکرد و سعی میکرد انجام بده.
و منظورم از حسی اصلا احساسی نیست حسی یعنی از حواس پنجگانه بهره میبره ولی شهودی از شهود و حس ششم یعنی از آگاهی و بصیرت بهره میبره و کارهاشو پیش میبره هیچ کدوم نسبت به دیگری برتری نداره و فقط باید هم خودتون و هم همدیگه رو خوب بشناسین تا همدیگه رو درک کنین و مشکلاتتون رو یکی یکی حل کنید و رشد کنید. منطقی یا احساسی بودن هم ربطی به شهودی بودن نداره و بعضیا منطقین و بعضیا احساسی و همه انسانها هم احساس دارن و هم منطق ولی یکیش غالبه.
اون هنوز تازه داره وارد نوجوانی میشه. یعنی شخصیتش فعلا ثابته و یه سری تغییرات اساسی رو قراره تو جسم و روح و روان و شخصیتش تجربه کنه.حتی خودشماهم که ۱۸ سالتونه الان شاید فکر میکنید که پارسال نوجوان بودین و امسال بزرگسال اما آیا واقعا در عرض یکسال میشه آدم بزرگ بشه؟باید اونکه میگن بهران ۲۰ سالگی رو بگذرونی و حالا که وارد بزرگسالی شدی تجربه بدست بیاری و خودت رو بسازی تا آدم نخواد بزرگ بشه همون بچه باقی می مونه دیدی که بعضیا ۵۰ سالشونه ولی مثل بچه رفتار میکنن چون تو سن حساس ۲۰ سالگی سعی نکردن که راه درست رو انتخاب کنن سعی نکردن از سختیها درس بگیرن و خودشون رو رها کردن و به کارهای بی معنی پرداختن یا بدتر اجازه دادن توسط دیگران سرکوب بشن و دیگران اونا رو پله کنن برن بالا.البته من نمیگم خودم خیلی بزرگ و خوبم ولی نسبت به گذشته خودم و خودِقبلیم خیلی خیلی زیاد بزرگتر و عاقلتر شدم.
تو سن ۱۸ سالگی به بعد چون داره هویتت شکل میگیره ممکنه ذهنت به هر سو کشیده بشه و فکر کنی انواع اقسام مشکلات روانی رو داری اما درواقع اینطور نیست و بلکه داری بزرگ میشی
کافیه فقط اون کاری که از نظرت خوب و درسته رو انجام بدی هر کاری از نظرت اشتباه بود اصلاح کنی بیشتر مطالعه کنی مشاوره بگیری و خودت رو به حرف و جریان زندگی دیگران نسپاری به ما چه که بقیه چی میگن یا میخوان چه جوری باشیم.باور کن اکثر آدمها به غیر از پدر و مادر فقط و فقط دنبال نفع خودشونن و بقیه رو تا جای ممکن مجبور میکنن اونطور که میخوان رفتار کنن اما به شرطی که خودت اجازه بدی فقط خودت باعث میشی ازت سواستفاده بشه.
اینا رو گفتم چون همشون تجربه های من هستن برای شما که خیلی دختر فهمیده و باهوشی هستی و به فکر خودت و خواهرت هستی من وقتی همسن شما بودم هیچ کس بهم نگفت یا حتی حواسم نبود و حتی بارها تا مرز خودکشی پیش رفتم اما خدا کمکم کرد و نذاشت که نابود بشم و الان خداروشکر یه زندگی عادی دارم با تمام خوشی ها و ناخوشی ها که دیدگاهم عوض شده و دیگه اذیت نمیشم.