تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که کاری نکن عادی شده این خیانت کردنه واسه بابات که شما فهمیدین یا مامانتون
ببین اگر جنسی باشه من باشم از بیماری و این چیزا میترسم
ولی من حس میکنم مامانت میدونه فقط من برای تو بیشتر ناراحتم که چنین الگوی بدی داره به ناخوداگاهت فرستادا میشه
مامانت یه بار باهاش کنار اومده شایدم الان بخاطر شماها(بچه هاش) چیزی نمیگه
مطمین باش چیزی هست و مامانتم میدونه
که پیشش نرفته یا سرده
حق داری به مامانت فکر کنی یا حتی حس کنی این خیانت نسبت به تو هم شده ولی بازم تغییری تویِ بابات ایجاد نمیشه و اگر مامانت جدا نشه فقط وقیحانه تر و واضح تر خیانت میکنه، بهتره بهش رو ندید و مسئله رو عادی نکنید(که همه میدونید و بخشیدینش) مگه اینکه باباتو بخواهید ترک کنید با قطع ارتباط کنید باهاش
درسته،میگم که... ماه پشت ابر نمیمونه،یه سری هم صبح زود بود بابام خواب بود مامانم گفت گوشی بابامو ببرم باش،نوتیف خانمه رو دیدم رو گوشیش پاکش کردم مامانم متوجه نشد بعدش که بابام بیدار شد دید گوشی پیش مامانمه و مامانم داره کاملا عادی رفتار میکنه پشماش ریخت از اون سال به بعد دیگه ندیدم ازش این کارا رو تا الان
ممنونم به خاطر حرفات و بله...وقتی به روش بیاری وقیح تر میشه!شاید هم مامانم بدونه واقعا...ولی واقعا امروز داشتم فکر میکردم راهش چیه؟اگه یه روز با چنین مشکلی منم تو زندگیم مواجه شدم چی؟واقعا باید چیکار کرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز