عزیزم حالا دیگه سعی کن از دل شوهرت دربیاری بگو از دوری بچم ناراحت بودم خیلی استرس داشتم چون به مامان سفارش کرده بودم و مامانم دیگه میدونستم بچه چه عادتهایی داره برای همین دوست داشتم که بره دوباره پیش مامانم و گرنه که اونام خیلی مراقبش بودن ولی خوب من از شدت استرس دوری این طوری راحت تر بودم
شما این طوری بگو شاید کمی همسرتون آروم بگیره