مطب یه دکتر معروف رفته بودم
بسیار متشخص پولدار و تحصیلکرده تو همین تهران
یه خانم مسن با لباس محلی و درآمد پایین اینطور خودش گفته بود و کشاورز
از منشی مطب سراغ میگرفت که آیا آقای دکتر دختر دم بخت دارن واسه پسر خودش
اون لباس محلی خیلی هم اصالت داره و کشاورزی هم بسیار شریفه
ولی دیگه آدم باید با هم سطح خودش بگرده و بچرخه
والا منشی و بقیه فقط میخندیدن