به جرات میگم خوشی زده زیر دلت
و زمانی که محبتش را از دست بدی میفهمی چه موهبتی را از دست دادی و قدرشو ندونستی
تو نامزدی همسرم اینقد عاشقم بود و بعد عروسی بخاطر لجبازی و بی اعتنایی من ازم سرد شد و رابطمون خراب شد
و زمانی به خودم اومدم که بهم یه خیانت کوچولو کرد
اونوقت بود که فهمیدم محبتش را نثار کس دیگه کرده و دنیا رو سرم خراب شد و حق هم داشت چون من لایق محبتش نبودم
بخاطر همین بخشیدمش و خودمو عوض کردم و فهمیدم عاشقشم و بدون اون میمیرم
و از اون روز مثل دوتا عاشق زندگی میکنیم
پس قدر این هدیه ی الهی را بدون
همه ی مردها با محبت و عاشق نیستند
عزیزم در اینده چنان شکست عشقی میخوری بیا و ببین 🗿🤲🏻
توهم همینطور.دقیقا اسی خودش واسش مهم نیست داره لذت میبره یکی دنبالشه بعد ما:
نه بابا بدبختیم اینه که من ازدواج نکرده متوجه شدم و اینجوری میترسم... ی تاپیک راجب کاپ قاعدگی دیدم کاربرا داشتن راجب نحوه استفادش میگفتن همون تصور کردنش باعث ترسم شد بعد که بیشتر فکر کردم دیدم کلا هرچیزی که به اونجا ربط داره حس اضطرابو ترسو بهم میده دیگه احتمال دادم واقعا این مشکلو دارم احتمالا..کاش اینجوری نباشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز