عزیزم چیزی نمیگفتی خب اینجوری شما از چشمشون میفتی
البته میدونم حق داری ها ولی برای دوام زندگیت میگم
باید روز اول با شوهرتون طی می‌کردید که شما هم به اندازه خودتون باید در تربیت بچه سهم باشید چون با شما زندگی میکنه و این حق شماست تا اندازه ایی دخیل باشید
الآنم 15 سال دیگه از تربیت و... گذشته به نظرم خودتو خیلی دخالت نده ان شالله که درست بشه و ایشونم بدونن هر نامادری واقعا بدجنس نیست و این جا بیفته
دکتر به همسرم رژیم غذایی داده بود
من هم یک مدت غذای رژیمی می پختم.
هر بار همسرم بهانه ای می آورد و نمی خورد
یک بار توی کیفش کلی کلوچه ی کارخونه ای دیدم.
جلوی من زنگ می زد رستوران می گفت: یک پرس جوجه کباب بی روغن
بعد به من می گفت با اینکه بی روغن است چه خوشمزه شده
باز می رفت خونه ی مادرش شام می خورد
می گفت به مادرم گفتم بی روغن غذا درست کنه ولی چه غذای بی روغن خوبی شده بود
بعد من مادرشوهرم را می شناسم امکان نداشت بتونه بی روغن آشپزی کنه
انقدر بهم تهمت زدن کاملا خودمو زدم به ندیدن و نشنیدن و اصلا حس کردم انگار تو دنیاشون وجود ندارم
ولی چند شب پیش که من با اینکه برای یخچال یه سری ملزومات میخواستیم و دلسوزی کردم و لیست ندادم بعد دیدم اون ته مونده پولو با اینکه روز قبل هم غذا گرفته بود باز هم غذای بیرون گرفت ناراحت شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز