2777
2789
عنوان

شوهرم مدام تو مهمونیا بهم چشم غره میره یا اخم وتخم میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 641 بازدید | 51 پست
یعنی قبل ازدواج متوجه این اخلاقش نشدی؟ آخه اصلا چیز کوچیکی نیست، عملا داره حق یه زندگی معمولی و معاش ...

تغییر که نمیکنه ولی نسبت به اوایل ازدواج بهتر شده اوایل با اینکه چادر هم میزدم کلی بهم تهمت میزد وکتکم میزد الان جرئت کتک زدن نداره ولی حسابی با حرفاش رو مخمه

بی خیال من اوایل ازدواج خیلی با حجاب بودم ولی وقتی فهمیدم چقدر کثیفه وادای پیغمبرا رو در میاره منم ...

مردایی ک خیانت میکنن همیشه استرس اینو دارم نکنه زنم انتقام بگیره نکنه خیانت کنه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


بی خیال من اوایل ازدواج خیلی با حجاب بودم ولی وقتی فهمیدم چقدر کثیفه وادای پیغمبرا رو در میاره منم ...

😐

الان فهمیدیم مشکل اقا چیه چون خودش درست نیست فکر میکنه تو هم مثل خودشی!

بفکر آخرش نباش از مسیر لذت ببر :)🤍️ 

2805
مردها به هر جا بیشتر نگاه کنن میگن اونجا رو بپوشون

دقیقا

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 
هر وقت می‌خوام باهاش برم بیرون همش استرس میگیرم من حجابم کاملا معمولیه بی حجاب نیستم ولی یه جور نگام ...

میغهمم چی میگی

مثل بابای منه

این کاراش باعث میشه اصلا اعتماد به نفس نداشته باشم و جرئت نکنم هیچ کاری کنم یا چیزی بگم

من فقط یبار سر ی چیزی با مامانم بحثم شد، برگشت گفت از فردا آرایش نمیکنی انقدررررر بهم بر خورد که تا چند ماه نمیتونستم باهاش عادی حرف بزنم، فرداش آرایش کردم چیزی نگفت

خداروشکر هیچوقت گیر نمیدن

تصور اینکه ی مردی بخواد بهم گیر بده دیوونم میکنه

خدا بهت صبر بده

کارمون از دعوا گذشته تازه خودش خیلی هیزه

همین دیگه خودشون ذاتشون خرابه فکر می کنن بقیه هم مثل خودشونن

یه بنده خدایی یه شوهر بددل داشت یه بار باهاشون رفتم بیرون بازار ،می خواستیم از خیابون رد بشیم به زنش اجازه نداد موقع راه رفتن هم یهو می رفت پشت زنش راه می رفت بعد یه دفعه می رفت پهلوی راستش راه می رفت یهویی مس پیچید پهلوی چپش راه می رفت

حالا زن بیچاره اش هم یه مانتو کلفت و بلند پوشیده بود روش هم چادر سرش کرده بود و فقط دماغش دیده می شد 

تقصیر زنش هم بود زیادی رو داده بود به مرتیکه ،چند وقت بعد هم مرده خیانت کرد به زنش 

تو رو خدا از حقت دفاع کن و اصلا بهش رو نده ،خانم باش با وقار باش ولی خودت باش نه به خاطر اون مردک و اصلا هم ازش نترس

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز