فامیلی ندارید؟ مادربزرگی، عمه‌ای، خاله‌ای... به مادرت بگو من میرم اونجا غذا میخورم. فایده نداشت واقعا پاشو برو پیششون بگو غذا نداشتیم مامانم هم گفت درست نکن منم اومدم اینجا. رک به مادرت بگو تو مشکل روانی داری آدم نرمال هر روز غذا میخوره نه ماهی یک بار. من اینجوری نمیتونم
هفته یبار میاد🥲
غذا برنجی داریم اونم اگر خودش درست کنه واییی خدا نصیب نکنه انقدرم ادعا داره که نگو
تا چندروز هی منت فقط سر من میزاره که مردم همینم ندارن مردم نون نمیخورن فلان
دستپختشم اصن خوب نیس تو غذا درست کردن خیلی خساست به خرج میده نه رب میزنه فقط یه گوجه رنده میکنه بجای رب زدن
ادویه هم فقط زردچوبه نمک میاره پای سفره میگه خودتون بزنید
مرغ و گوشت بقران قسم جوری درست میکنه حتی بوش هم حالتو بهم میزنه از بس بو میده و یه عالمه اب می‌ریزه روش بدون طعم و مزه
خودمم بخوام درست کنم میاد بالا سرم تا به قول خودش مواد غذایی خراب نکنم یا نمیزاره بریزم ولی دستپخت خودم خیلی بهتره
انقدر از بچگی تخریب شدم و این کاراش رو سرم در اورده دیگه عادت کردم
تو سری خور بار اومدم با اعتماد بنفس پایین بخاطر رفتارهای مامانم اطرافیان هم مدام تخریبمون میکنن و دعوامون میکنن توهین میکنن بهمون
من انقدر کم توقعم فقط دلم میخواد مامانم یروز دعوا راه نندازه و اعصاب همه مون رو خرد نکنه
فقط یه روز ما تو این خونه ارامش داشته باشیم
درکت میکنم عزیزم ولی از ی جایی به خودت بیا .من نمی‌گم خدایی نکرده به مادرت بی احترامی کن .واقعا ی غذای ساده چیزی نیست که بخوای ازش محروم باشی ازش اجازه نگیر درست کن .من خودم مادرم معلومه تا جایی که بچه هام احساس کنم ازم میترسن و برای همه چیز ازم اجازه میگیرن دست بالا میگیرم .ی روز ازش اجازه نگیر غذا درست کن نهایت بیاد دعوا کنه خیلی محترمانه بگو خیلی وقته غذا نخوردیم گرسنه بودیم
خودت درست کن اجازه هم نگیر اگر حرف زد سروصدا کن بگو‌تو نخور ولی من نمیتونم
