دقیقا منم تاوقتی مادرشوهرم زنده بود این داستانارو داشتیم هرروز و هرهفته خونمون مهمون بازی بود منم تازه عروس واقعا حرصم میگرفت فک کن شاغلم بودم دیگه بدتر.
بدون اطلاع میومدن مثلا ساعت۷شب زنگ میزدن مامیایم ۸ خونمون بودن وای چ حرصی میخوردم. مادره مرد راحت شدم
اصلا قرار بر حاضری بود در کل
همه خواهر شوهرام در حد کوکو و ماکارونی دعوت میکردن
آخه جاریم اصلا آدم رودربایسی داری نیست و هم خودش و هم شوهرش شاغلن و وضع مالیشون خوبه
مثلا فکر کنید سوپ آوردن
بعد یک ربع تقریبا سالاد الویه آوردن
در حدی که من به شوهرم گفتم فکر کنم شام سوپه فقط
تاحالا مهمونی ندادن بی تجربه بودن
بین خاندان همسرم هم بود یه مدت هر هفته به ترتیب بود
جاریم که از همه پولدارتره و همیشه خاندان مادریش خونشن نداد
و کلا جمع شد
خدا رو شکر ما از این رسما نداریم ...
با همه اینا من میتونم کنار بیام جز قسمت قند نیوردن.یعنی چی.مگه میشه بری جایی چای بیارن ولی قند نه
دلیل هم نمیشه چون پولداره سفره رنگی بچینه
مگه الویه و سوپ چشه؟
دیگ غریبه ک نبودین!
توقعاتتونو بیارید پایین ب خصوص از افراد پولدار فامیل اونا پول دارن واسه خودشون نه اینکه چون پولدارن شما هربار بری خونشون منتظر مرغ و چلو باشی
شاید هم یه روزایی نداشته باشن خب
والا ماهم وضعمون تو فامیل خوبه تا یه اتفاقی می افته همه منتظرن ما شام بهشون بدیم در صورتی ک خودشون هیچ کاری نمیکنن
ولی در حالت کلی این جمع ها خوب نیس همیشه یکی ناراضیه.مام داشتیم، ناراضیه من بودم😂😅جمعش کردم راحت بی دردسر
چه رسم بدی بین خودتون باب کردید که ماهی ی بار خونه یکی خودتونو دعوت کنید یا قرعه به نام بندازید ایشون یا شرایط روحی مساعدی نداشتن یا تمایل نداشتن برید اونجا و یادتون باشه پذیرایی صرفا ربط به وضع مالی توپ نداره به تمایل فردی به وجود شما تو منزلش داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز