یه توصیفی از چهره دختر عموت بکن
عزیز آدما تاریخ انقضا دارن و تاریخ انقضای دخترعموت برا احسان تموم شده بود دخترعموت میتونس یه سبک دیگه ای برداره و اسمشو با منت بندازه توی شناسنامش ولی خب سطح خودشو پایین آورد انتخاب کرد که احسان شوگر ددیش بشه و ایشون در قبال پول و کادو باش همخونه بشه معلومه مرده بعد یمدت ازش سیر میشد و از پول زدن خسته میشد
نظرم اینه که عسل اشتباه بزرگی کرد که پنهانی از احسان رفت جشن تولد و از اعتمادش سوء استفاده کرد و پنهان کاری کرد درحالیکه احسان صد خودشو براش گذاشته بود ولی با پنهان کاری عسل فکر کرد که همین پنهان کاری کوچیک شاید در آینده پنهان کاری های بزرگتر و حتی خیانت رو هم به دنبال داشته باشه، احسان واقعا دوسش داشت ولی از اعتمادش سوء استفاده شد و عسل از چشمش افتاد. نگو میترسم دوست بشم و اینا دوست شدن و آشنا شدن اشتباه نیست ولی باید به عقاید و خواسته های هم احترام بزاریم یعنی چی که چون فهمید احسان حساسه دور از چشمش رفت مهمونی، چه معنی میده که به خاطر چند ساعت خوشی خودمون و از چشم طرف بندازیم؟
