این روزا برام تموم نمیشه انگار یکساله
با اینکه دست بزن داشت بچه مامانی بود با مادرش برام تقشه کشیدن هرچی داشتم ازم پس گرفتن
با اینکه منو فروخت به کبنه و لجبازی مادرش با اینکه هزار و یک عیب داشت
با اینکه تو اوج خوشی با نقشه بیرونم کرد و هزار و یک جور بلا سرم اورد ولی چرا هنوز دلم براش تنگ میشه
یعنی بخاطر اعتماد به نفس نداشتمه بخاطر حس بی ارزشیمه بخاطر چیه آدمی که بهم رحم نکرد حتی به ساعت مچی دستم رحم نکرد چون خواهر برادراش برام هدیه خریدن ازم پس گرفت هزار جور دروغ گفت و پای نقشه مادرش نشست و اون موقع که من فکر میکردم چقدر خوب شده دیکه کتک نمیزنه دوسم داره اون تو دلش داشت نقشه بیرون کردنم میکشید من چمه اخه که ایتقدر دلم هواشو کرده