رمان ذهن خالی و کسی خونده قاتل کیههه

قضیه طولانیه

قاتلو بابای رهام اجیر کرده بود:)

اره دوست پسر ارنواز

ببین اون روزی که خانواده به قتل میرسن پولک قبلش رفته بود خونه ارشیا اینا که بهش بگه فقط واسه پول میخواستس و در اصل فرزامو‌ دوست داره...و زمانی که تو‌اتاق با ارشیا مشغول دعوا بودن قاتل میاد و خانواده رو به قتل میرسونه 

همون لحظه ارشیا حمله میکنه طرف پولک...پولک فرار میکنه بیرون و با جنازه ها و قاتل رو به رو میشن

رهام قبلا با نقشه به ارنواز نزدیک شده بود و دستور پدرش بود ( چون ارنواز خیلی خوشگل بود پول گنده ای از عربای دبی گرفته بودن و میخواستن بفرستش اونور ) ولی خب رهام واقعی عاشق ارنواز میشه...پدر رهام هم عقده میکنه و بخاطر اینکه سر پسرش تلافی کنه دستور میده ارنوازو به قتل برسونن و سرشو میبرن

حالا این وسط ارشیا قبلا طمع کرده بود و یه محموله ای رو قرار بوده به یکی بده ولی نمیده اون طرف هم با ارشیا لج میکنه و از شانس بد ارشیا دوست پدر رهام درمیاد...این دوتا باهم دست به یکی میکنن و کل خانواده رو به قتل میرسونن

سوالی داشتی بپرس

از این رمانه خیلی خوشم میاد

اره دقیقا خیلی پیچیده بود ولی جذاب

من خیلی خوشم اومد

حالا جلد بعدیو اگه بخونی که کلا قاتل یه شخص عجیب غریبه

اره خیلی جزئیات داره...قبول دارم

ولی همین لحظه های یهویی که کم کم یادش میاد داستانو جذاب کرده...راستی اخرش فرزام و پولک ازدواج میکنن😂

وای اره من قبل اینکه ذهن خالیو بخونم شکلاتو‌ خوندم و اخرشو دیدم که ازدواج کردن...بعد رفتم ذهن خالیو خوندم

غیر از ماجرای قتل اصلا داستان عشقشون بهم نچسبید😂

چون میدونستم تهشو