برادر شوهر مجردم مادرشو برده بیمارستان و سرم زده و آمپول زده و ....
ما اومدیم شهرستان ، برادر شوهرم زنگ زده به شوهرم که پول واریز کن واسمون، خودتم برگرد
بهش میگه مگه مادرت چشه؟ میگه هیچ سرما خورده حالش خوب نیست
انگار تیر خورده مادر ۵۵ سالشون
الان بهش میگم کجا میخوای بری؟ میخواست بره پول واریز کنه، گفت هیچ برم بیرون و بیام
نگفت میخواد واریز انجام بده
من نمیدونم مادر شوهر من که ماهی ۱۲ میلیون حقوق میگیره ، ۵۰۰ هزار تومنی نداره؟ هر خرجی که داره باید شوهر من پول بده ، بخدا شوهرم آنقدر خرج من نمیکنه
اگر شوهر داشت آنقدر که انتظار مالی از شوهر من داره ، اون واسش برآورده نمیکرد ر
برادرشم که تو مغازه ما کار میکنه و از کارت بانکی مغازه خرج میکنه ، حالا اونم میگه پول تو کارت نیست
هر ماه ، مادرش پول نداره، پول تو کارت مغازه نمیمونه، شوهر من چون حقوق کارمندی میگیره و منم شاغلم باید واسه مامانش و خونه مادرش هزینه کنه
خانواده آنقدر فقیر؟ آنقدر لاشخور؟ خدا میدونه من که راضی نیستم ، حرومشون بشه