یه مدت با دوتا خانم از خودم بزرگتر دوست شدم سنشون ۳۶ اینورا بعد تو باشگاه خوب بودن اما امروز قرار گذاشتیم صبح برین پیاده روی وای نگم براتون...آبروم بردن یکیشون ک با صدای بلند میخندید حرفهای رکیک میزد
اون یکی ک توهم زده بود همه دارن نگاش میکنن هی ب مرداد چشم غوره میرفت
اصلا حالم بهم خورد دیگ هیچوقت باشون بیرون نمیرم
دلم خوش بود بعد ده سال دوست پیدا کرده بودم