نشد دیگه، باید میرفتم، موندن من چیزی رو درست نمیکرد،بعضی وقتها همین میشه، همه وجودت میخواد بمونه،دلت گیرکرده، دوست داری بمونی، حتی اگه بمونی حالت بهتره، ولی باید جمع کنی بری، طوری بری که انگار هیچوقت نبودی و هیچ راه برگشتی نداشته باشی، منم باید میرفتم، انگار هیچوقت نبودم.