داشتم آروم اشک میریختم تو اکسپلور بودم یه پستی بهم خورد پسره میگفت قربونت برم چرا گریه میکنی این روزا میگذره و.. انگیزشی طور
میلیونی ویو خورده بود با ٧٠ هزار لایک
همه تو کامنتا نوشته بودن چرا الان ک داریم گریه میکنیم باید این پستو ببینیم و ...
همه در همون حالی که اون توصیف کرد بودیم
تازه یه بار ذهن منم خوند
منم هزار بار برام پیش اومده
آره چند بار ذهن منم خونده
چی بگم من خودم تنظیم میکنم چی ببینم
هرچی هست که دسته جمعیه
این خیلی نگرانم نمیکنه
هر چی بشه برا هممون میشه😂
اره منم امرو داشتم گریه میکردم اکسپلورم همش این بود اگ دختر اشک بریزه عرش خدا ب لرزش در میاد
داشتم ب کت کراپ زرد با شلوار زرد فک میکردم یهو اومد
ببین من هر چی رو ک سرچ میکنم همون روز تو اینستا میبینم
وحشتناکتر اینکه گاهی به یه چیزی فکر میکنم و باز میبینمش جدی چرااا
من حس میکنم بعد واکسن گرونه ی‌چیزی توی‌بدن ما وصله
یچیز بگم خودت بمونی پرات بریزه
من تو اینستا پیج یکی از همکلاسی هامو(تو شهرستان همکلاسی بودیم) رو دیدم ولی فالو نکردم
چند روز بعدش تو مترو دیدمش😐😐😐
الان ساکن تهرانم🍃🍃🍃
یه بار عجیب بود برام من داشتم به خرمالو فکر میکردم سریع چند تا ظرف که داخلش خرمالو بود اومد بعد گفتم اتفاقی پیش اومده
همون حین به دوخت زیپ مخفی فکر کردم و پستش برلم اومد
ترسیدم🙂😑
