خسته شدم وقتی کاری از دستم بر نمیاد
دیگه هرچیم شد میخام بگیرم بخابم
سیل هسته ای منجر به زلزله گرونی جنگ
انقد که از خواب پریدم از ترس جونم فرداش یه اتفاقی تو بدنم افتاد
اگه مرگم اینجا نوشته شده باشه کاری از دستم بر نمیاد
نمی‌دونم چه جوری شد از بین این همه کشور منو گذاشتین اینجا فقط امیدوارم تناسخ باشه منم طعم زندگی عادی بکشم تو زندگیم اگه نه خدایا تومنم نمیبیخشی منم تو رو نمیبخشم
😥
تفکراتت خیلی افتضاحه
تناسخ چه صیغه ایه مگه مسلمان نیستی؟
چرا گذاشتی ذهنتو به بازی بگیرن
در ضمن آدم بلاخره یه جایی یه روزی میمیره راه فراری که ازش نیست
الانم هیچ خبری نیست بگیر بخواب
زندگی با ترس = با مرگ
روخودت کار کن چون هر دو تو یه شرایطیم من نمیترسم ولی تو میترسی
مشکل رو در درون خودت پیدا کن
الان هرکسی تو هرکشوری یه بدبختی داره،زندگی اینه،همینجوریه،من خدارو شکر میکنم تو غزه و لبنان به دنیانیومدم🥲
دلت میخواس تو کشور افغانستان یا لبان یا عراق یا سوریه بودی ؟
هر کیی تو این دنیا از چیزی راضی نیست فاز منفی بییشتر سراغش میاد
الان منظورت چیه هی تاپیک با این موضوع میزنی تو همه صفحه ها هم میری همینو میگی؟؟؟ هرکس یه جوره، زلزله یا احتمال جنگ یا گرونی همه جای دنیا هست. انتخاب با خودته با حس بدبختی زندگی کنی یا از اینکه به جای جنگ فقط یه مدت احتمال جنگ دادی خدارو شکر کنی.. حس منفی و احساس بدبخت بودنت رو به همه منتقل نکن لطفا
دوست داشتی تو قلب تل اویو یا پاکستان و افغانستان و سومالی و...فاسطینو لیبی و...دنیا میومدی
عزیزم ممکنه هیچکدوم از اینا برات اتفاق نیوفته بجاش همین فردا دور از جون توی خیابون یک ماشین رد بشه.....
طرف مگس رفته بود توی دماغش مرد
یکی دیگه از خنده زیاد مرده
اصلا انقدررر دلیل مرگ وجود داره که ممکنه ثانیه ای دیگه زنده نباشیم
این جه طرز فکریه آخه
چیزی نیست ترسیدی 😂
