از وقتی ازدواج کردم خون منو کرده تو شیشه مجرد هم بودم همینجوری بود
شوهرم اومد دنبالم دانشگاه یکم ب خاطر ترافیک دیر اومد بعد مامانم به من گفته بود تو راه چیزی لازم داشت واسش خریدم دیر شد بعد از وقتی اومدم همینجوری داره هم من هم شوهرمو فحش میده
میگه چرا دیر اومدی ...مجرد هم که بودم خودم تنهایی از دانشگاه میومدم کلاسم دیرتر تموم میشد یا اتوبوس دیر میومد
دیر میرسیدم خونه میگفت تو خرابی معلوم نیست با کی کجا بودی
حالا ک ازدواج کردم اینجوری میکنه
رسیدم میگم درو باز کن از آیفون درو باز کرد من و شوهرم تو ماشین از هم خداحافظی کردیم پنج دقیقه طول کشید از وقتی اومدم بالا همینجوری داره فحش میده میگه ک....شر تفت میدادین واسه هم که انقدر دیر اومدی؟ خسته شدم💔💔💔😔خوب شد شوهرم نیومد بالا اگه نه مامانم هزارتا تیکه مینداخت بهش