خسته شدم خدا کاش سرطان داشتم افسردگی و هزارتا بیماری روحی نداشتم بیماریم ازافسردگی گذشته دوقطبی و پارانوئید و صدتا کوفت و زهرمار دارم الان خواهرم اومده خونمون من بامامان بابام زندگی میکنم یه لحظه فکرکردم خواهرم اسم شوهرشو صدا زد بهش گفتم تو اسم شوهرتو صدازدی گفت نه جدیدا توهم میزنم 😒😒😒دوست دارم بایکی حرف بزنم روز نیس گریه نکنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من تا ۱۸سالگی خوب بودم ازبس فامیلامون اذیتمون کردن بابام به مامانم خیانت کرد ۴سال تنها توشهرستان بودم میرفتم دانشگاه مریض شدم خدافامیلامونو لعنت کنه تواین ۲۹سال بی کس و کار بودم اصلا نمیدونم چندتا عمه دارم ۱۴سالم بود مامانم کتکم میزد میگفت مامانشو نگهدارم مامان مامانم نصف شب جیغ میزد ازخواب بیدارم میکرد خیلی اذیتم کردن خیلی بدبختی کشیدم یه دفعه بیماری روحی اومد سراغم