آخه یه دختر جوون ۳۶ ساله مثل من چقدر دیگه تحمل داره چقدر جا داره خدایا قربون حکمتت ...سی سال با چه سختی و مصیبت درس خوندم رفتم شاغل شدم ...ازدواج راه دور با چه مصیبتی قسمت شد البته بخاطر رفتارهای سمی والدینم مجبور بودم دور برم ...بعدشم که مشکل باروری...موهای هورمونی تنبلی تخمدان کم کاری تیروئید...مشکل گوارشی...میگرن شدید ...چندتا سقط جنین در شش ماهگی و فلان ...استرس فراوان طوری که استعفا دادم با مدرک بالا خانه نشین شدم ... اینهمه هزینه و رفت و آمد به تهران برای بارداری آی وی اف کردم بعدش دیابت بارداری دارم فشار خون دارم تپش قلب دارم حملات پانیک دارم کوتاهی دهانه رحم دارم سرکلاژ شدم استراحت مطلق هستم و مشکل گوارشی خیلی حاد دارم چندتا باهم زخم مری و ریفلاکس شدید و معده عصبی واینهمخ آمپول و قرص و دارو .....خدایا بس نیست به نظرت ؟ خدایا من ده ساله فقط و فقط توی مطب دکترها دارم میچرخم بسه آخه ....بخدا گریه میکنم دیگه ...بریدم ...توی شهر غریب تک و تنها ...
خدایاااااااااا بسه به نظرم دیگه کمی استراحت بده من دیگه نمیکشم این مریضی معده چی بود انداختی به جون من خدا از باعثش نگذره که الان ۷ ماهه دارم زجر میکشم حتی آب نمیتونم بخورم بدون قرص ....