من ۲۷ سالمه یکیو میخاستم قبول دار نشدن کات کردم ب پسره گفتم خودت تلاشتو بکن ولی دیگه چت نکنیم وابسته نشیم پیش از حد هرچی پسره با بابام حرف زد راضیش کنه بابام فقط فوشش داده بود پسره واسطه فرستاد ی پیرمرد ۷۰ ساله بابام ب اونم توهین کرده بود احترام مرد بزرگم نگه نداشت حالا جدا از اون هرخاستگاریممیاد قبول نمیکنه واقعا ی جوری شده فقط میخام از دستشون فرار کنم خستم کردن تو خونه ب همه چیز من گیر میدن چرا خابی چرا بیداری چرا فلان کارو کردی چرا سرت تو گوشیه گفتم به بابام ی گوشی خریدی ۲۰ بار منتشو سرم گذاشتی گوشیو ور دار ببر فقط صداتونو نشنوم