مگه من چی خواستم چقدر باید تاوان بدم
هشت سال دوندگی از شکمت بزن از بچت بزن جمع کن اخرش که چی مستاجریم و داریم نصف حقوقمونو میدیم بابت اجاره
هی سعی میکنم قوی باشم ولی توانم تموم شده
کل پس اندازمون قرار بود ی واحد بخریم ولی رفتیم تا سر معامله برای بار هزارم ولی جور نشد طبق معمول طرف پشیمون شد
پول ماهم ب هرجایی نمیرسه دیگه اصلا نمیخوام راجبش حرف بزنم از دیروز گریه میکنم برای اینده نامعلوم
بچه ها دیگ تاب و توان ندارم با شوهرم سرد شدم دیگ ازش خوشم نمیاد چون بهم قول داد و پای قولش نموند چون کلی براش ذوق کرده بودم از دیروز حس میکنم خیلی پیر شدم