خوب چند بار زندگی کردن مگ؟ چند بار بهشون مادر پدرش یاد دادن؟
برو سر ی بچه مهد کودکی داد بزن ی مداد شمعی شکسته ازت هیچی نشده ولی نمیتونه خودشو کنترل کنه چون مداد شمعیش حکم دنیاشو داره!
چون نمیدونه هنوز دنیا مداد شمعی نیست
مادر پدر منم کلییی ایراد دارن تو بیا همین الان ببینشون کلی رفتارهای مسخره کلی حرص میخورما کلی اذیت میشم ولی وقتی ننش فقط زاییده و رفته کشاورزی کرده و از همون بچگی بچه هاشو تو آشپزخونه بار آورده ک غذا درست کنم بر مردا چ انتظاری میرع؟
مادر بزرگم سوادهیچی نداره ی مسئله رو هزار و پانصد بار باید بگی بهش ب مامانم میگم کپ مادرت شدی
هیچی نمیگه و حق میده چون راس میگم
ولی پدرم با اینک دست کمی نداشته تابع مادر پدرش نبوده بار ها تو مدرسه تعهد دادن ک درس میخونه اما نخونده علاقه داره ب هنر برای همین الان ی کابینت ساز حرفه ایه تو سرش پر ایدس
کلی ارتباط عمومی داره
اما مادرم ن با اینک مادرم ازون پدر مادر و از غذا درست کردن برای برادرهای بزرگترش و پدر مادرش هوشبری قبول شد!