یکی از آشناهامون میخواد بره پیش دعا نویس عقل و شهوت شوهرشو ببنده چون دیگه از دست شوهرش عاصی شده خیلی با زنا لاس میزنه
گفت طلاق نمیگیرم مثل خودشم نمیتونم باشم پس براش طلسم میگیرم افسارمو میندازم گردنش
من تا الان نمیدونستم همچین چیزایی ام هستن مو به تنم سیخ شد😐
اینم بگم اتفاقی داشتن راجبش حرف میزدن یواشکی من شنیدم وگرنه که عمراا به من میگفتن