سلام
۸ماهه عقدم. فعلا وام ازدواج نگرفتیم همسرم شرایط خرید وسیله نداره منتظر وامیم مامانم هرشب تا صبح سرم غر میزنه برو از این خونه دیگه نمیتونم نگهت دارم.😔
اونشب همسرم بعد ۲ ماه اومد خونمون مامانم درارو محکم میزد بهم اومد بهش گفت اینو بردار ببر دیگه. وگرنه یچیزایی میگم ک خون بپا میشه منظورش درمورد من بود...
خیلی مستاصل و بیچاره ام خانوما چیکار کنم؟کجا برم؟ چرا خدا ی بندشو اینقدر خوار و خفیف میکنه؟ مامانم راضی میشه منو همسرم باهم قهر باشیم بیاد واسطه شه بین ما تا آشتی میشیم دعوا راه میندازه. الان ۵ شبه از۷ شب تا ۹ صبح ی ریز حرفای سنگین و طعنه بهم میزنه کاش میشد صداشو بزارم اینجا. این ۵ روز ی کلمه چیزی نگفتم اما حس سکته و دغ کردن بهم دست داده.راضیم تو خواب سکته کنم بیدار نشم اما اینم خدا نمیکنه برام