صبح قبل اینکه برم سر کار دلم گرفته بود. شوهرم محل نزاشت.عصبانی شد .به خودم و خانوادم توهین کرد. و هرچی دلش خواست تهمت زد. با حال بد اومدم سر کار . همه زحماتم رو نادیده گرفت. گفت اشغال درست میکنی غذاهات اشغالن. همتون کلاشید کسی به شما محل نمیزاره و ول کرد رفت بیرون. منم با حال بد اومدم سر کار. بلاکم کرده. دلم خیلی گرفته از همه جا.برادرام هم بام خوب نیستند.خواهر ندارم.پدر مادرم هم بنده خداها کاری از دستشون بر نمیاد. طلاق بگیرم بیشتر ناراحت میشن. ولی من تصمیممو گرفتم جدا میشم.برام دعا کنید. خیلی دلم گرفته