اسنپ گرفتم خیلی با حرفاش اذیتم میکرد

مرکز بهداشت چیکاری میکنی عزیزم

اسنپ خیلی مسخره شده. جدیدا راننده‌ها دو خیابون اون ورتر وایمیسن و میزنن رسیدیم و اسنپ هم قبول میکنه! بعد زنگ میزنن تا اینجا بیا! خب من میتونستم این همه راه برم که اسنپ نمیگرفتم. لغو هم نمیکنن.

جای گزارش زدن هم نداره😐

متوجه شدید به منم بگید

چیزی نگفته که 

حساس شدی

ولی هیچ وقت سفرو لغو نکن

منم یه بار اسنپ سوار شدم انقدر دیوونه بود حتی ترسیدم گزارش بزنم براش

می گفت مردا رو نمیشناسی خیلی میل جنسیشون زیاده 

اگه بدونی ما مردا چی هستیم همین امشب شوهرتو از خونه بیرون می کنی 

می گفت تمام مشکلات کشور بخاطر اینه که نمیزارن ۴ تا زن بگیرن سیر بشن 

می گفت من مسافرامو نگاه نمی کنم اگه نگاه کنم نمی تونم خودمو کنترل کنم  

تمام مسیر فقط داشتم خودمو کنترل می کردم خیس نکنم خودمو داشتم سکته می کردم

ذهنتون مشغول نکن،اینا از همه مسافرا ممکنه سوال بپرسن.جدی نگیر و خودتو اذیت نکن عزیزم.

الکی؟؟

وای اصلا باورم نمیشه

چش بوده! لطفا بگید که گزارشش زدید! بیچاره کسایی که سوار ماشین اون میشن

تبسی خیلی بهتره 

خیلی راننده هاشم بهترن

جدیدا اسنپ راننده افغانی هم تنگار می گیره

نمی دونم شایدم شهرستانی قوچانی بودن شبیه افغانیا بودن

من یه بار از اسنپ شکایت داشتم 

اصلا جای پی گیری نداشت 

فقط به جا گفت پیامتونو بنویسید 

نوشتم هیچ خبری هم نشد

کاش ک شوکر داشتی اون لحظه یه جوری بهش میزدی ک دیگ میل جنسیش برای همیشه از بین بره عوضی 

یاااا خداااا جدی میگی؟ هیچی نگفتی بهش؟ چقدر عوضی بودهههه ...بهش میگفتی لطفا صحبت نکن تمایلی به شنیدن و حرف زدن ندارم راهتو برو 

وقتی به منم میگن لغو بزن، بیشتر کرایه رو اسنپ برمیداره و نمیصرفه برامون و.. 

هم دلم میسوزه، هم میترسم، میزارم نزدیک خونمون که شد بعد لغو رو میزنم

نه نزن چون اون یکم سود که بهشون میرسه هم حرومه و مال سازنده ها و کارکنان اسنپه

همکاری نکن باهاشون که خدای نکرده شریک نشی توش

بخدا 

مرتیکه جوونم بود 

گفت خانمها انقدر نگران اینن که شوهرشون زن بگیره همیشه مریضن 

در صورتی که اگه بزارن سیر بشه شوهرشون تازه محبتش بیشتر بشه

خواستم بگم مرتیکه زن گرفتن فقط با اون بی صاحاب نیست زندگی خرج داره خودت اومدی اسنپ کار کنی تو یه دونه ش موندی

اونوقت با چهار تا چه گهی میخوای بخوری

ولی فقط سکوت کردم و لرزیدم

موقع پیاده شدن گفتم اگه بدونم تو کل ایران ۵ تا مثل شما هست همین فردا میفتم دنبال کارای مهاجرت

می گفت اصلا چهان هستی همینه خروسا رو ببین 

هر کدوم با چهار تا مرغن با یکی سیر نمیشن

گفتم اونا حیوونن آقا خودتو با اونا مقایسه نکن

نمی توتستم گزارش بزنم 

مردک ترسناکی بود میفهمید من گزارش زدم 

شماره مو داشت زندگیم بهم میریخت

جوون هم بودا

نهایت بین ۳۰ تا ۳۳

کاش بمیره

می گفت همه مردا همینن

اینایی رو دیدی سرشون همیشه پایینه محجوبن

اونا از  همه بدترن چون تحریک میشن نگاه نمی کنن

وای نه کسی نمیفهمه تو گزارش زدی یا نه

کاش میزدی بیچاره کسایی که گیر اون میفتن

ایشالا نسل این جور افراد منقرض شه

از شانس بدم راه طولانی بود

اولش یه کم حرف زد همینو گفتم 

سکوووت کردم و لرزیدم اخرش پیاده شدم گفتم  تازه فهمیدم مردم میگن ایران چای موندن نیست

ادم ترسناکی هستی

اونم قهقهه میزد بیشرف

می گفت همه همینن

شوهرتم همینه

من فقط خواستم حقیقتو بدونی