منو همسرم رل بودیم باهاش کات کردم از شهرستان بلندشد اومد تهران
پسرعمومه
گفت نمیام خونتون بیا بیرون
هشت صبح زدم بیرون
سگم پر نمیزد ولی ماسک زدم از جای خلوت رفتیم پارک
البته من اعتماد داشتم ک هیچ کاری نمیتونه بکنه
ولی تو حواست باشه نری جای خلوت
اصن با دوستت برو اون یه کناری منتظرت بمونه