سه ساله رفت و آمد شروع کردیم‌نوبتی مهمونی مبدادیم همه چی هم خوب بود زنه پایه نیست نوبت مهمونی هاشو دیر میداد واسه مهمونی های ما قول میداد پیش اومد کنسل کرد کلا مودی هست تو رو خوبه ولی دیر جواب پیام میده جواب زنگ نمیده یه بار کارش داشتم پیام داد زنگ نزنید لطفا سفر میخواستیم بریم شوهرش اصرار داشت با ما بیاد زنه دوست نداشت دیگه واسطه شدیم اومد آخرین شب گفتیم خوش گذشت گفت من دو نفری و ترجیح میدم حالا با اینکه ما آدمای خوبی بودیم حد و حدود مون مشخص بود کار هم بیشتر با من بود و اون یکی دوست مون الانم من مهمونی میخوام بدم گفتم چون همیشه سه تایی بودیم دعوتش کردم گفتم نه ما نمیتونیم بیایم خیلی بی دلیل کنار کشیده
بیا تاپیکم
درونگراست
اذیت میشه تو جمع
از اولم میلی به رابطه نداشته و زورکی میومده
بیخیالش بشید کلا
خوب چه اصراری هس به رفت و آمد؟
زوره مگه؟
نمیخواد باهاتون زیاد معاشرت کنه
شایدم مشکلی داره
حتما از ایناس که با جمع حال نمیکنه درونگراس
خب شاید از جمع تون خوشش نمیاد چه اصراریه؟
بدرک وقتی دوست نداره رفت و امد کنه شمام بیخیالش شو عزیزم
بهتر چه اسرایه رفت و آمد کنید
وقتی نمیخاد چرا اصرار میکنید ؟ همه چیو کنسل کنید
رفت و آمد نکن باهاش
اینطور آدما چه زن چه مرد روان ادمو خسته میکنن
تارک دنیان
ولش کنید
خوب عزیزم بعضیا اینجورین جمع دوست ندارن ،من خودم عاشق دورهم جمع شدن دوستانه هستم برعکس دوستی نداریم که زوج باشن فعلا تا زوجی مناسب خودمون پیدا کنیم با همسرم میریم پیک نیک و خودمون تو خونه خوشیم،به دوستتون بگید جاشو با ما عوض کنه
خب این نشون میده خوشس نمیاد از رفت و امد ، چه اصراریه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز