موهامو شینیون کردم، دخترمم دوست داشت و گفت منم میخوام. براش بافت زد. موقع زدن بافت می فهمیدم داره تحمل میکنه خجالت میکشه چیزی بگه، من حتی یه ذره کش مو یا گیره شو محکم ببندم میگه باز کن، این حالا می کشیییید موهاشو محکم ببافه. طفلک هیچی نگفت منم گفتم خب لابد میتونه تحمل میکنه.
بعد که تموم شد منو تنها برد کنار گفت سرم درد میکنه باز کن:( دیگه هی براش شل کردم هی باز گریه هی شل تر کردم. این وسط باباشم یه کم کلافه شد داد زد سرش:((((
دیگه نهایت راضی شد و گفت خوبه.
حالا اومدیم خونه اومدم موهامو باز کنم اینقدر درد داشت، حالا عذاب وجدان دخترمو دارم:((((( رفتم موهاشم تو خواب آروم باز کردم. ولی هی با خودم میگم طفلک خیلی دردش اومد، کاش حواسم بود میگفتم مدلی براش بزنه درد نیاد سرش:((((( میخوام گریه کنم:(((( حس میکنم عروسی رو کوفتش کردم:((((
چند روز هم هست پریود بودم مثل سگ پاچه بچه رو میگرفتم، مامان بدی بودم کلا این هفته:(((((((((