مثل خر یازده سال بدون کلاس و آزمون درس بخون بعد یهو یه اتفاقی بیوفته که مجبور بشی از یه شهر بزرگ بیای شهرستان زندگی کنی
بعدش امکاناتش صفر باشه معلم هوایی داشته باشه که خودشون هم نمیتونن درست و حسابی درس بدن از این ور هم نهایی بشه
منم گفتم بزار یه کلاس ثبت نام کنم که قسطی بدم حداقل بتونم با یه رشته خوب در بیام کلاس گشتم گشتم آخر سر یه کلاسی پیدا کردم که خوبه و اینا
دوماه ثبت نام کردم که فقط بهم برنامه بدن اما کلاس شون نرم بعد دیدم نمیشه من واقعا بیشتر جاها اشکال دارم
گفتم میخوام کلاس هاتون ثبت نام کنم و دستمون تنگه
من فکر نمیکردم اینقدر گرون باشه چون پول مشاوره شون نسبت به مشاوره های دیگه خوب بود و ازشون راضی بودم
به بابام گفتم که تو باهاشون صحبت کن
به نظرتون چند
گفت دو نوع کلاس داریم یکی 150میلیون اون یکی 350دهنم کف کرد بابام بنده خدا اونقدر ناراحت شد خودم هم شام هم نرفتم به بهونه درس فقط تا صبح گریه کردم الآنم پاشدم نمک و چای اینا گذاشتم رو چشم هام که کسی نفهمه گریه کردم پوف های چشم هام کم بشه
بابام میگه تو ماریا نباشه من چجوری پیدا میکنم
اما منم نمیخوام چون پیدا هم کنه باید اون پول رو برگردونیم که باز نمیشه
یه بهونه جور کردم الکی گفتم استادشون خوب نیست و اینا ولش کن
اوف تنها راهی بود که میتوانستم از این جهنم دره نجات پیدا کنم
توی دو سال قشنگ زندگیمون از این رو به اون رو شده
دیگه کم میارم
نمیدونم استرس اینو بکشم یا استرس درس و کنکور رو
واقعا لعنت به پولی
اونایی که پول دارن به همه چی میریم اونایی هم که ندارن همین جوری بدبخت میمونن
الان نیایید بگید که با تلاش میشه و اینا
من خودم یازده ساله تلاش میکردم و اینا
بعدش متوجه شدم تنها تلاش آدم رو به جایی نمی رسونه چون اگه می رسوند نهایی ها رو میترکوندم و اونقدر بی خوابی نمیکشیدم
بعضی ها که رفتن کلاس میدونستن کدوم سوال ها بیشتر میاد و تلاش کم هم کردن نتیجشون از من بهتر شد