2777
2789
عنوان

من از مادر بودن مرخصی می‌خوام😔

| مشاهده متن کامل بحث + 5980 بازدید | 205 پست
بچه همینه .بعدش میبینم تموم بچه ها همین هستن . ولی خانمها چون بدذات و حسودن نمیگن اینارو . فقط میگ ...

بد دات و حسود و روانی خودتی نه همجنس هات که از صبح تا شب دارن برا خانودا اشون بدو بدو میکنن

یک مادر جوان،صاحب اشتباهات و تجربیات،سرشار از عشق به زندگی🌱

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واقعا خدا قوت. دستت رو میبوسم مامان مهربون

فدات عزیزدلم صورت ماهتو میبوسم 

جنگل رو به فنا بود ولی درختها هنوز به تبر رای میدادند چون تبر درختان را قانع کرده بود که او هم یکی از انهاست زیرا دسته او هم از چوب بود..
چرا عزیزم ولی چون خیلی شیطونه راضی نمی‌شم کسی رو توو زحمت بندازم

زحمت نیستا

بزار پدربزرگ نادربزرگا عمه و خاله هم ماهی یک بار لذت ببرن از وجود دختر گلت

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
خدا حفظشون کنه .واقعااا درکت می‌کنم.گاهی میام خونه مامان ،دختر برادرم میاد پیششون چون خانمش شاغله.دو ...

قربونت برم ،شوهر قدردان هم که ندارم همش میگه مگه چیکار میکنی صب تا شب، خونه چرا کثیفه

جنگل رو به فنا بود ولی درختها هنوز به تبر رای میدادند چون تبر درختان را قانع کرده بود که او هم یکی از انهاست زیرا دسته او هم از چوب بود..

یعنی خونم افتضاح🥲کثیف ترین ورژن خونمون تو این سال های زندگی مشترک همین یکسال بعد تولد بچم بوده😅

یعنی هیچ کاری نمیتونم بکنم گاهی هفته ها موهام و شونه نزدم...

راستش و بخوای من اگه زمان به عقب برگرده این مسیر الان و نمی اومدم🥲🥲هیچی از زندگی نمی‌فهمم...ناشکری نمی کنم ولی این زندگی اونی که میخواستم نشد...مدیریت همه چی از دستم خارج شده...


منم همینه وضعه،دخترم ۸ ماهشه تا چهارماهگیش ،چهار ماه کامل کولیک داشت،شبا فقط جیغ میزد جدا ازین ک بای ...

منم پسرم رفلاکسی بود دائم با ترس و لرز تمام شب رو بیدار بودم کم کم بهش شیر میدادم که پس نده.الان هم که شیطونی‌هاش...منم دوستش دارم. اگر نداشتم که راحت می‌بردم می‌دادم به یکی چند ساعت نگهش داره. ولی چون شیطونه هم دلم نمیاد کسی رو اذیت کنم هم برای من عزیزه تحمل می‌کنم شیطنتش رو از بقیه که توقعی نیست. فقط درددل بود

چقدر دوستت دارم‌ خدا
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز