دفعه اولی نیست که میره ولی به احتمال ۹۹ درصد دفعه آخره خسته شدم از ترس از دست دادن حس مرگ دارم💔😞
نشستم به ویژگی هاش فکر کردم دیدم هیچی نداره اصن معیارهامونداش چون کم محلی میکرددنبالش بودم
چی بگم توصیفش مث شنا تو استخر اسید بود
اولش فک کردم مثل همیشه بعد یکی دو هفته حرصش میخابه و میاد واس همین راحت گذشت ولی الان دوماه که خبری ازش نیست🥲
کات که نمیشه گفت.
اون روز هیچی حسی نداشتم.
ولی روز های بعد، روز های خیلی بعدترش. نگم از اون روزا.......
اهنگ با صدای بلند و کر کننده گذاشتم
گریع کردم و کلی اورتینک داشتم
ولی بعد ی هفته جمع کردم خودمو...
اون نشد یکی دیگع ..... لقش
اینقدحالم گرفته بود که انگار تو کما بودم
موقع پیاده شدن پام رفت زیر چرخ ماشین و دوهفته تو آتل بود
اون دوهفته خیلی فکر کردم و هرکاری کردم نتونستم ببخشمش یا فراموش کنم
و الان تزدیک یکساله از اون روز میگذره ولی حال من همونه
من. وقتی رفت زن گرفت قرص خوردم
پازل و پرونده غیرقابل حل اون آدم تیکه تیکه به هم چسبیده و تموم ماجرا رو متوجه شدم و تموم شد برای همیشه
۸ روز بعدش برگشتیم
از سر وابستی قبول کردم
اما خب حسی ندارم دیگ
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
