این نجسه یعنی من یادمه ی بار رفتم خونشون واحد پایینیشون که کمک مادرشوهرم نذری بپزم دعواراه انداخت ک این غریبه نجس روچرااوردی
الان یک ماهه اوارشده سرمنوشوهرم تهمت هایی ک بهم زدو هیچ وقت فراموش نمیکنم یک باررفتم بگم چراتهمت میزنی ب شوهرم گفت اینو طلاقش بده
الان یکماهه من دارم پرستاریشو میکنم بااینکه وظیفه ای ندارم همون نجس غریبه ک بهش کلی تهمت زد