امشب عقد دوستم بود رفیق شوهرشم بود
چند وقت پیش تاپیک زدم که رفتیم بیرون این اقا هم بوده و بااینکه سرتره ازم ولی اصرار داره برای اشنایی امشبم اصرار داشت منو برسونه که قبول نکردم
منکه جداشدم مدت کمیه هیچی
هیچ کششی نسبت به ایشون احساس نمیکنم اصلا شایدم دارم یه حسایی ولی سرکوب میشن نمیدونم
از ترس تکرار اون روزا میترسم چه الان چه بعدا وارد رابطه بشم خیلی زیاد هم اینکه ایشون مجردن و موقعیت خوبی هم دارن
اگه مورد مناسبیه روش فکر کن
خیلی سرتره یعنی؟
نمیدونم منظورت ازسربودن چیه ولی خودتوهیچوقت کم نبین تازه اونکه بایدخوشش بیادوبپسنده اونه همون مثاله علف وبزیه.حق داری بترسی ومحتاط باشی ولی اگه واقعا آدم مناسبیه بهش فرصت بده خودشونشون بده
ببین در ارتباط با اعتماد بنفست اصلا جلوش کم نیار یعنی جوری ک بفهمه اونو سرتر از خودت میدونی تازه خودتو ببر بالا بگو ک من الان اصلا شرایط یه رابطه دیگه رو ندارم اگ بخوادت صبر میکنه خودشو ثابت میکنه ولی اگ فقط واسه دوستی بخواد یا یه کاسه زیر نیم کاسش باشه هم چن روز گیر میده میره
