نامزدم یه زن عمو داره بعدش بچش نامزد سابق نامزد من بوده بعد فوت باباش دیگ رفت و امد نداشتن باهاشون بعدش یه شب من رفتم خونشون فهمیدن ما اونجاییم فضولا اومدن خبر در کنن ما هم پاشدیم رفتیم وقتی رفتیم زن عموش بهش گفته بود زود داری عقد میکنی بیشتر بشین روش فکر کن
حالا سر دعوت شده میخاد دعوتشون کنه اصلا دلم نمیخاد ریختشونو ببینم
ن فقط ننه باباشو که اون دختره هم داره دعوت میکنه