من وقتی باردار بودم تو دوتا آزمایشگاه متفاوت بهم گفتن پسرم عقب افتادس و سندرم دان داره الحمدالله پسرم الان شیش ماهشه سالم تر از سالم خوشگلو شیرینم هست خدا قسمت همه اونایی که میخوان بچه دار بشن. و اینکه بعد به دنیا آمدنش گفتن متابولیک ارثی داره یعنی تاخیر در رشد خدارو صدهزار بار شکر که اونی جوابش بعد سه ماه اومدو سالم بود واقعا خدا معجزشو نشون داد و من تاوان اون وقتایی رو دادم که میخواستم بندازمش خواهش میکنم باردار شدید اصلا فکر سقطم نکنید که بدجوری تاوان داره جون به لب میشی
دخترم سه سالش بود و انقد شیطون بود که دیگه انرژی واسمون نمیزاشت منم از نظر روحی داغون بودم اقدام کردم قرص خریدم که بندازمش ولی لحظه آخر منصرف شدم تاوان اون نیتیم که داشتم دادم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
بعضی دکتر های خیلی مزخرف اندنذاشتن بیچاره زنداداشت از حاملگیش لذت ببره
اره بخدا. اخه زنداداشم دختر عمومونه. از اول گفتن بیشتر از دو تا بچه نیارین که مشکل دار میشه (که همین تز مسخره هم نمیدونم از کجا اب میخوره) اینام چون بچه سومشونو خدا خواسته حامله شد استرس داشتن همینجوریش. اینجوری ام که گفت دکتر دیگه بدتر
🇵🇸وای به روزی که ببارد سجیل🚀🚀🚀 مهم اینه خدا با ماست💪💪💪من مامان شاد و پرانرژی چهار تا دسته گلم(بگو ماشاالله).... اگه سؤالی در زمینه بارداری، همسرداری و بچه داری داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم.....
یه خانمی تو بیمارستان دیدم حالش خوب نبود مامانش پادار بود گفت دخترم بچه دومشو حامله بوده شوهرش همش اذیت میکرده چرا حامله شدی من نمیخوام بعدم موقع زایمان زنشو برده بیمارستان دولتی که دانشجوها هستن گفته من خرج زایمانت هم نمیدم بعدش انگار ناف بچه رو کم بریدن بچه ی سالم خفه شده بود زنش هم اونجا یه عفونت گرفته بود که هرچی بیمارستان خصوصی بستری شده بود هنوز خوب نمیشد مامانه میگفت الان دو هفته ست اینجا بستری شده آمپولایی که میخرن براش هر کدوم یه میلیون هزینش میشد قضیه مال سال ۹۱ هست
و اینکه یه تجربه دیگه تو فامیلمون اتفاق افتاد من عمم ۴۲سالس بود بچه پنجمشو سقط کرد خدا شاهده یه ماه بعدش پسر بزرگش که اون موقعه ۲۲ سالش بود موقعه جوشکاری از ساختمون چهار طبقه میوفته باور کنید بنده خدا ۵ سال تو کما بود آخر فوت کرد
یعنی اونایی که سقط نکردن تا آخر دنیا تو گل و بلبل زندگی میکنن ؟ اسمش زندگیه .. بالا پایین داره به سق ...
بالا و پایبن و سختی ها و تاوان ها و خوشی ها و همه چی قطعا به اعمال ما بستگی داره زندگی جبری نیس که از قبل یه راهی رو برامون نوشته باشن که بریم ما تصمیم میگیریم چه کاری رو انجام بدیم و باید منتظر عواقبش هم باشیم