تنفر فکر خیال ندامت عشق نمیدونم چیه فقط میدونم الان که برمیگردم خونه(شهر دیگه ای بودم این مدت) حالم هرروز داره بدتر میشه
چون باید نشون بدم حالم بینظیره
چون دیگه میدونم خواب نیست این اتفاقا
شاید دیگه بریدم ته ته تهش یه دخترم مجبور به همیشه قوی بودن شدم
ولی حالم از این کلمه بهم میخوره
همه رو مسبب این اتفاقات میدونم(امضام رو بخونید منتظر برگشت نیستم دوتا تاریخه)
خودم خودش خونوادش خونوادم که اگه این همه نمیخواستم به حرفشون باشم
اما الان تنهایی دارم تاوان گناه نکرده رو پس میدم
هیچکی نمیگه همچین آدمی وجود داره
الان فقط نیاز دارم اونی که مثل خواهرم بود بهم پیام بده
هیچکی تو زندگیم واقعی نبود همه تا وقتی نیازم داشتن بودن💔🫠کاش بخوابم و همه چی خواب باشه
نمیخوام بمیرم بخاطر مامانم😞
لیاقت نداشت ولی من الان دلم واسه خودم داره میسوزه چرا کسی واقعی نیست چرا هیچکی مثل خودم نیست
تو رو خدا تو رو خدا نصیحت نکنید