سلام من سنم زیاد بالا نیس تقریبا 15 یکیو ک فامیلمونه و من حس میکنم خوشم میاد ازش بعد 4 . 5 ماه دیدم تو مهمونی بعد این قبلا تو جمع رفیقام و فامیلام میومد باهم مافیا و.. بازی میکردیم یبار هم اشتباهی لو دادم ازش خوشم میاد فهمید شوکه شد حالا بگذریم ولش..😂😂
امروز بعد 4 5 ماه دیدمش و خیلی خوشحال شدم ولی از ی طرفم بد بود برام چون تازه داشتم فراموشش میکردم ینی خیلی کم بهش فک میکردم و حس میکردم دیگ ازش خوشم نمیاد زیاد..
ولی وقتی بعد 4 5 ماه یا فک کنم حتی نزدیک 1 سال یهو تو مهمونی امشب دیدمش خیلی خوشحال شدم و ما با رفیقام فامیلام مافیا و... بازی میکردیم در باز بود یهو دیدم انگار غمباد گرفته ناراحته بچه ها میگفتن دوس داره انگار بیاد تو جمعمون (پسرع) بعد واقعا قیافش ی جوری بود انگار حوصلش سر رفته ولی خجالت میکشه بیاد بعد ما بیخیال شدیم بازی میکردیم صدامون میرف اونور این ب حرفای ما زیر زیرکی میخندید حس کردم دلم براش کباب شد بعد ک داشتیم میومدیم خونه من تپش قلب و سرگیجه حالت تهوع گرفتم بد جور ک قرار بود برم دکتر ک خوب شد بنظرتون چرا یهو موقع رفتن انقد حالم بد شد؟؟ استرس گرفتم... خطرناکه؟؟ ینی واقعا حسم واقعیه ؟؟ یا فقط بخاطر همین بلوغه و اینا؟؟