اول ی خلاصه بگم از خودم و عشقم
بعد عکس هارو میذارم
من در حال حاضر ۲۱ سالمه خانواده خوب و سرشناسی دارم ... یادمه راهنمایی دبیرستان که بودم کلی خواستگار داشتم و بر خلاف اینکه تو لر ها ( چون من لرم ) زود ازدواج میکنن دخترا من ازدواج نکردم اون موقع و بابام میگفت سنت کمه و بعدا برات بهترش میاد دانشجو شدی
ولی الان چه من چه دوستام خواستگار نداریم اصلااا
آخریش پارسال بود ی مرد ۳۵ ساله 😶
بابامم میگه با این شرایط اقتصادی کی زن میگیره...
اونایی هم که اطرافم ازدواج کردن خیلی ساده گرفتن و با دوست پسرشون ازدواج کردن ...
از اون طرف نزدیک یک ساله با ی پسری آشنا شدم که از نظر اخلاقی واقعا پسر خوب و سالمیه
هم خیلی دوستم داره هم مهربونه و دست دل باز و با شخصیت محترم ... اهل کتاب خوندن و کار تلاش و هدف لیسانس دولتی داره و سربازی هم رفته
رفیق باز نیست اهل سیگار و مشروب نیست بد دل نیست اشپزیش عالیه و کلا تو کار خونه کمک میکنه و بلده ، خانوادش به خانوادم میخورن از نظر اقتصادی و اجتماعی.. ظاهر خوب و قشنگی هم داره ... و همه جوره به دلمه
فقط مسیله اقتصادی ذهن من رو درگیر کرده
خونه نداره ولی تو ظفر تهران اجاره کرده
اجاره و پیشش خیلی بالاس
کارش هم آزاده از در آمدش راضیه به گفته خودش
ماشین هم گفته قبل اینکه بیاد خواستگاریم میخواد بخره
امروز بحث همین چیزا بود ی سری حرفا زدیم که الان شاتشون رو میذارم