فدای دلت.ایشاا...خدا زندگیتو بسازه.سخته اینطوری بخدا فکرشم آزارمیده.ی مدت تو دعوا واذیتای شوهرت سکوت کن باهاش مهربون تر باش شاید درست شد.
اوایل ازدواجم ۱سال شوهرم اذیتم میکرد داداشم ۱ جمله گفت همون شد.گفت ببین لباس نخری براش میخرم پول بهش میدم موادغذایی میخرم اما اگه لبخندرولب خواهرم نباشه نمیزارم ۱ثانیه خونت بمونه
احتمالا حقوق بخونم ، من خیلی ارزوها برای زندگیم داشتم ولی حالا دیگه قبول کردم که زندگیم اینه و شوهرم و خانوادم اینن ، نخوام قبولم کنم البته فایده ای به حالم نداره ، ولی من دیگه بیخیال عشق و عاشقی و خانواده خوب شدم چون ندارمشون و فقط باید تحمل کنم و ادامه بدم به امید اینکه یه روزی خدا حقمو بگیره ، باور کن من به مرگ پدرم و شوهرم راضی هستم خدایا تو خودت جواب دل شکسته منو از اینا بگیر
برو شکایت کن از همشون
خونه دایی یا عموی دلسوزی نداری بری؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
