2733


معذرت اگه حالم‌بده و اینجا مینویسم😔


شروع::بعد کسی که تا مرز روانی کردنم رفت ۴ سال بهم دروغ گفت حتی ادرس خونشونو یکی دیگه اومد زندگیم یادمه گفتم خدایا ۴ سال پاک و صادق باهاش بودم میدونم اینبار برام جبران میکنی

وقتی نفر بعدی اومد زندگیم ۲ ماه باهام بود اندازع۲ سال بود

خیلی بهم محبت میکرد ولی خب باهاش رابطه برقرار کردم درحد دخول نه ولی داشتم سطحی تر

یهو سرد شد هرروز سردتر از دیرور بعد دوماه گفت خدافظ گفتم چرا؟؟؟؟ یه دنیا چرا تو ذهنم بود

گفت راستش من ازدواجی نیستم توهم اهل ازدواجی بدرد هم نمیخوریم😔گفتم اخه چرا گفت راستش اهلش نیستم دیگه

رفت...

ازون روزی که رفت تا۴ ماه همه پنجشنبه جمعه ها مست میکرد بهم زنگ میزد میگفت دوست دارم منو‌میبرد بیرون باهام رابطه برقرار میکرد بعدش گم و گور میشد

هربار پنجشنبه جمعه به امید اینکه برگرده از خدا خاهش کردم پیشم بمونه به این امید میرفتم پیشش فرداش بیخبر میشد

ادعا میکرد خیلیییی دوسم داره خیلیی

تا اینکه بعد ۴ ماه دیگه بار روانی من بهم ریخت..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

دیگه از بس بهش فکر میکردم روانی شده بودم

نخاستنش

اینکه یروز میاد یه روز میره

یه دنیا دلتنگی

بلاکش کردم

گفتم خدایا ازدواج میکنم بهش ثابت میکنم من اهل زندگیم نه هرزه یه شبه

با یکی دیگه رفتم تو رابطه یادمه رفتم روانپزشک بهم قرص داد

اصن حالم خوب نبود

با یکی رفتم گفتم باید ازدواج کنیم گفت باشه بزودی

اونم باهام رابطه برقرار کرد اونم ترکم کرد

رفتم نفر بعدی اونم باهام همینکارارو کرد

یادمه شد ماه رمضون گفتم خدایا ببخش منو من حالم بده

من نمیدونم دارم چیکار میکنم باخودم

حالم اصلا خوش نبود اصلااااااااااااااااااااا

مثل ی دختر روانی شده بودم

تا اینکه پسره برگشت همونی که پنجشنبه جمعه ها برمیگشت

دوستاشو کرد واسطه التماس من که اینبار بع ازدواج فکر میکنم

ردش کردم الکی گفتم دوس‌پسر دارم

خیلی واسطه فرستاد

شب قدر بود گفتم خدایا یه فرصت دیگه به زندگی بهم بده

میگه عوض شدم...😔

برگشتم بهش

گفتم اگه اینبار بری خدارم بیاری التماس برنمیگردم

گفت نه نگران نباش یه ماهی خوب بودیم رو ابرا بودیم هرروزم شکر خدا بود

تا اینکه گفت من برای اینکه بگیرمت باید تموم گذشته و حال و ایندتو  بگی

باید هرچی هست و نیس بدونم اگه نگی ازدواج کنم بفهمم طلاقت میدم فلانت میکنم 

منم گفتم نه چیزی نیس

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز