پنجاه روزه عقد کردیم
با همسرم از یه مسافرت طولانی که چندین ساعت رانندگی کرد همسرم برگشتیم خونه مادر شوهرم اصفهان …
خیلی هم کم خواب بودیم چهارصبح رسیدیم
بیدار شدیم صبحونه اوردن برامون من برای اینکه خانواده شوهرم تو حال تنها نباشن سریع تر خوردمو اومدم تو حال کنارشون و همسرم پای سفره بود گویا بعد خوردنش سفره رو جمع نکرده ..
خواهر شوهرم سه بااار بلند با کنایه گفت اینا خوردنو سفره رو جم نکردن به رو خودشونم نیاوردن …
بدم اومد از رفتارش اول اینکه تازه عقد کردم دوم اینکه ما مسافر بودیم و به شدت خسته و اینکه من اخر بار کنار سفرع نبودم که جم کنم …و