ما ازدواجمون سنتی بود از طریق معرف البته حدود پنج سال قبل خواستگاری هم خونه یکی از فامیلا مادر شوهرم منو دیده بودند بعداً که متوجه شدند مجردم اومدند خواستگاریم اونموقع هم من خواستگار زیاد داشتم به خاطر حرف پسر عموم که تو دهن همه انداخته بود اون به خاطر من به همه نه میگه به همسرم هم بله روگفتم که پسرعموم نگه خبریه که بعدش مهر همسرم به دلم نشست و الان خدارو شکر 16سال از زندگیمون میگذره ان شاء الله همه جوونامون خوشبخت بشند و همسری خدا ترس نصیبشون بشه