امروز خیلی ناراحت بودم
بی قرار بودم
استرس شدید
پاهام میلرزید اصلا
بعد صدای یه مرد اومد بلند گفت
چرا نمیگی لاحول و لاقوه ...
فکر کردم کسی از کوچه به دیگری چیزی گفته
ولی صداش به طرز واضحی از داخل سالن میومد
من خونه کاملا تنها بودم
بعد مثل ربات بی اختیار شروع کردم ذکرو گفتن
و به طرز عجیبی خوابالوده شدم و برای نیم ساعت خواب رفتم
بعدش خیلی خیلی حالم بهتر شده بود
نمیتونم درک کنم
توهمی هم نیستم
نمیفهمم این موضوعو
کسی تحربه مشابه داشته ؟
یا میتونه بگه یعنی چه ؟
اصلا سر سوزنی نمیترسم
فقط ذهنم درگیر شده این چی بود کی بود از کجا بود ....