2777
2789
من از وقتی کلی آمپول هورمونی تو شکمم تزریق کردم حس میکنم شکمم یه ورم کاذب دارهفکر کن هر دوره نزدیک ۴ ...

حق داری یادمه اون موقع ها میگفتی

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
منم از خدامه ولی همیشه خودش نخواسته و محبتش به داداشم مثل دوستی خاله خرسه اس...نباید همه چیو مسپرد ب ...

اشکال نداره مامانت خیلی سن بالا نیست

درست میشه اونم کسی رو ندلشته راهنماییش کنه توهم خیلی ساله دور شدی ازش

پاییز مامان منم پسر پرسته

امروز خواهرم باهاش دعوا کرده گفت چرا پیش دوست و فامیل و غریبه فقط از زندگی حنا میگی نمیترسی چشم بخوره و بلایی سرش بیاد

چرا از پسرات نمیگی

نمیگه چون میترسه واسه اونا

فکر میکنه اگر از زندگی ما بگع خطری هم باشه متوجه دامادا میشه

ولی خب چه میشه کرد 

من تصمیم گرفتم هیچی دیگه نگم به حتی خواهرم

دقیقا یکروز قبل از دعوامون در مورد سفر به خواهرمو بچش کفتم ما قراره داریم بریم مسافرت 

دو هفته نگفتم تا گفتم اینجوری شد

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

میفهممچون عقده های این خانمو از نزدیک دیدمعمه شوهرم میگه تازه عقد بودین میگفتم میخوام دعوتشون کنمگفت ...

حنا فقط تمرکزت رو بذار رو اینکه چیکارکنی همسرت دیگه گزارش نده بهشون  خدارو شکر کن ازنظر مسافتی ازش فاصله داری من یکی از علتایی که زنداییم رو کاملا حذف کردم همین بود چون کپی مادرشوهرته اینا باهاشون درارتباط باشی هرلحظه وسط زندگی هستن وازشانس هم مادرشوهرته ونمیشه قطعش کرد....

یعنی انقدررررررر مخش میکشه که دومادای جاریشو میبرد خونش تو گوششون میخوند....به یکی از دومادا میگفت اونجا اگه بهت غذا نمیدن بیا پیش من🤦🤦🤦🤦حالا دستپختش اصلا هم خوب نیست برعکس اون داییجونم سفره داره وزنداییم دستپختش عالیه....

یا وقتی عقد کردیم میگفت جلوی شوهر پاییز رو میگیرم میگم این ال وبل وبا ما که براش زحمت کشیدیم فلان کرده....منم به مهدی قضیه رو گفتم....گفت بگو حتما جلومو بگیره و با شناسنامشم بیاد😁 تو چهلم بابابزرگم مهدی وداداشم تو اتاق بودن رفت درو باز کرد نگاه کرد مهدی رو بعد درو بست دید این مسجد جای... نیست😁😁😁😁


خیلی حسود زندگیته و راهشم اینه ازت کمتربدونه.

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
اشکال نداره مامانت خیلی سن بالا نیستدرست میشه اونم کسی رو ندلشته راهنماییش کنه توهم خیلی ساله دور شد ...

ای بابا به کجاها فکرمیکنه🥺چشم بد ازت دور باشه الهی🤲  دقیقا دیگه نگو منم پیش اومده جلو جلو گفتم وقضیه کنسل شد....

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
حنا فقط تمرکزت رو بذار رو اینکه چیکارکنی همسرت دیگه گزارش نده بهشون خدارو شکر کن ازنظر مسافتی ازش ف ...

آره باید شده با دعوا اینکارو کنم

پاییز باید یه کاری کنم همسرم روزکار شه

اکر روزکار شه دیگه زیاد وقت نمیکنه باهاشون در ارتباط باسه

چون بیشتر شبکاریا آمار میده

از طرفی من هستم زیاد حرف نمیزنن

بنظرت به همکارم بگم بهش نگه و روزکارش کنه؟!!

حنا فقط تمرکزت رو بذار رو اینکه چیکارکنی همسرت دیگه گزارش نده بهشون خدارو شکر کن ازنظر مسافتی ازش ف ...

ایووول به آقا مهدی

بخدا اینا روانی و حسودن خیر نبینن واقعا

من از ته دلم واگذارشون میکنم به خدا

ای بابا به کجاها فکرمیکنه🥺چشم بد ازت دور باشه الهی🤲 دقیقا دیگه نگو منم پیش اومده جلو جلو گفتم وقض ...

آره فقط از زندگی من برای هرمثالی هرچیزی استفاده میکنه

مثلا به مامانم گفتم من شب یلدا میرم تهران 

باورت نمیشع دو هفته س فهمیده بالای ده بار پرسیده چی شد کی میرید 

اومدن برادرو خواهرشوهرت 

نگم هم شوهرم مامانمو ببینه میگه

دیوونه شدم بخدا

اره متاسفانه 

نباید اصلا بگم

آره باید شده با دعوا اینکارو کنمپاییز باید یه کاری کنم همسرم روزکار شهاکر روزکار شه دیگه زیاد وقت نم ...

سلام حنا جون قطعا بهترین کاره... 

سوای نکته ای ک گفتی خلق و خو و متابولیسم بدنش هم تنظیم میشه 

نهایتا حقوقش کم میشه که به عوارض بعدش و خرج دوا درمون بیخوابیها و استرسهای شبانه بیشتر از اون مقداره

اشکال نداره مامانت خیلی سن بالا نیستدرست میشه اونم کسی رو ندلشته راهنماییش کنه توهم خیلی ساله دور شد ...

حنا واقعا متعجبم.... فقط یکی دو روز مونده ب سفرت به خونوادت بگو ...

من خودم همینکار  رو میکنم بهشونم میگم ببخشید تا اخرین لحظه مطمئن نبودم بشه بریم...

الان همسرم یه مهارت جدیدی کسب کرده(ببین اینجا هم نمیگم😁 میشه آدم اینطوری جایگزین توضیح کنه)

بهش گفتم من ب مامانم اینا نمیگم تو هم به کسی نگو تا تموم بشه 

دیگه آخرهاش یه اتفاقاتی شد گفتم و گفتم میخواستم بعد موفقیت بهتون بگم و ... 

حالا همسرم ذوقکی ...دیگه خودش ب چشم دیده نباید هر چیزی رو بگه ...


آره فقط از زندگی من برای هرمثالی هرچیزی استفاده میکنهمثلا به مامانم گفتم من شب یلدا میرم تهران باورت ...

ببین مامان ها کلا اینطوری هستن یه کاری رو بهشون بگی میخوای بکنی همش میپرسن دلشون و فکرشون مشغول میشه!

من خوابگاه بودم میگفتم تعطیلات میام.... از فرداش هر روز زنگ میزد بلیط گرفتی کی میای تاریخش کی هست.

یا مادر همسرم دقیقا همینطوره همسرم گاهی عصبی میشه میگم مامانا همین هستن. وقتایی ک حال نداری توَضیح بدی بگو مادر الان نمیتونم خوب صحبت کنم بعدا زنگ میزنم دقیقا اروم میشه ناراحت هم نمیشه 

اما تجربه میگه وقتی یه نفر سوال پیچ میکنه تا آخرین لحظه بهش از برنامه ات نگو...حالا چ لزومی داره بدونن یلدا کجایی؟ یا پیش اونایی یا تهران دیگه.

هر کی هم گفت چرا زودتر نگفتی میگی کارمندم اوضاع کاری و مرخصی آخرین لحظات تثبیت میشه یا تغییر میکنه...

ب نظرم علت اینکه این موارد رو میگی ذهن برنامه ریزی شده ات هست😁 تو دفتر که برنامه اش رو میریزی با یا ماژیک رنگی ک یه علامت سری بنویس اینا رو نگوووو  تا وقتش😉

آره باید شده با دعوا اینکارو کنمپاییز باید یه کاری کنم همسرم روزکار شهاکر روزکار شه دیگه زیاد وقت نم ...

اگه میشه روزکار شه چه بهتر شب کاری خیلی سخته از همه نظر هیچی به خواب شب نمیرسه... زندگیتون با کیفیت ترمیشه  ولی قضیه آمار دادنش شاید کمترشه ولی قطع نمیشه همسرت باید به این نتیجه برسه که این کارش واقعا برا زندگیتون داره دردسر ساز میشه...کافیه یه تایم پیدا کنه در روز یا ماه کل گزارشات رو بده 


حنا مطمئنم از پس این قضبه بر میای چون تاحالا اونقدی زوم نکرده بودی که بخوای حل کنی این مشکل رو الان که تصمیم گرفتی مطمئنم میتونی.به قول یکی تو تاپیک پس انداز یا به حالت زاری یا زوری یا حیلت پیروز این قضیه شو.

ولی حتما روز کاری رو بذار تو برنامت شب کنارهم باشین بهتره😍


  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
آره فقط از زندگی من برای هرمثالی هرچیزی استفاده میکنهمثلا به مامانم گفتم من شب یلدا میرم تهران باورت ...

حنا به قول ترانه مامانا دقیقا همینطوری هستن اگه مامانت به چشم زخم اعتقاد داره ازین قسمت وارد شو وبهش بگو که دیگه از زندگیت نگه مامان من خیلی اعتقاد داره در حدی که گفتم مامان کاوه پوشک رو میاره میگه پوئه درار میگه جلو کسی نگو چشم میزنن🤣🤣🤣🤣🤣ولی در کل منم چیزی بهش نمیگم اون سری که میخواستیم بریم گفتم سه شنبه بعد کلاس کیان راه میفتیم از شنبه شروع کرد گفت کی راه میفتین🤣🤣🤣🤣 اونم روزی چند بار 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 

اکثرا هم بچه ها مریض شن هم حتی نمیگم🥴

یکی از علتایی که زندگی تو اینجا رو به شهرمون ترجیح میدم اینه که چیزی ازمن نمیبینن و‌نمیدونن راحتم الان تو پارکینگ یه چند وقتیه دوربین گذاشته شوهرخواهرشوهرم....میگم باز مارو زیر نظر دارن🤣🤣🤣🤣

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792