ما همه باهم رفیقیم

ببینم چیکار میتونم بکنم

رییس با من خیلی خوبه و حرفمو گوش میده فقط باید طوری بگم که متوجه نشه کار منه

آره پاییز روی این موارد اصلا ذوم نکردم 

برامم زیاد مهم نبود 

اما واقعا از تیرماه متوجه شدم تمام مشکلات ما از گفتن های همسرم به بقیه شروع میشه

آره طوری بگو که نفهمه کار تو بوده. شاید چیزایی که میگه حرفای ساده باشه بلاخره آدم دوتاکلمه حرف میزنه وحرف حرف میاره ولی اونا بدذاتن وسواستفاده میکنن....

من از خانوادش دورم اوضاع اینه 

نزدیک بودم چی میشذ🤕

تازع به همکاراشم میگه

پاییز من امسال از اهداف اصلی که تو دفترم نوشته بودم بهبود رابطه باهمسرم بود و کم کردن دعوا

اما رو جزئیات ذوم نکرده بودم

واقعا جزییات خیلی مهمه 

دقیقا

تلاشمو میکنم 

دیروز رییسش اومد دفترم 

باید میگفتم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

ببخش دیشب خوابم برد یهو به زور بیدار موندم که حواسم به دمای کاوه باشه🥺 باز اگه دیدیش حتما بگو بهش.خدایا عاقبت ما رو بخیر کن بچه هامونو اذیت نکنیم🥺بابا کیف کن عروس و پسرت زندگیشون خوب باشه ای خداااا

ترانه سلام

خوشحال شدم پیامت رو دیدم ♥️

ترانه همسر منم ذوقکی دقیقا

به اونور و اینور میگه

ببین دو هفته پیش با مامانم اینا رفته بود کله پاچه بگیرن

بزاریم فریزر که بعدا خودمون دورهم جمع شدیم برای صبحانه بپزیم

غروب رفتم خونه گفت مامانش زده از خواب بیدارش کرده😟

نگفت چی گفتن

اما گفته بود که با مامانم اینا رفته و چی خریدن

از کجا فهمیدم 

پنجشنبه هفته پیش خودش گفت مامانم اینا کله پاچه خریدن دور هم جمع شدن🤨🤨🤨🤨

خب چی بهش بگم 

این مساله پیش پا افتاده و غیرمهمیه 

چجوری یه مرد ۴۲ساله رو ترک عادت بدم

من نگم اون میگه 

آره اصلا نزدیک بودن خوب نیست وای ما اون مدتی که ماشین نداشتیم خرید کردن داستانی بودبرای ما....اینکه داداشش و زن بچش نبینن دلشون بخوادو فلان....حالا اینا بی درد سر ترین هستن چون با فامیلای خودم مقایسه میکنم اونا بشدت دخالت کن هستن در حدی که مطمئنم اگه اونجا بودم رابطم با مهدی اینی که الان هست نبود....

همسرت به همکاراش میگه؟

خب بهترین هدف هست چی بهتر ازین انشالله تیک پررنگ بخوره😍😍😍😍

خواهش میکنم عزیزم

پاییز 

اینا مریضن و عقده دارن

وگرنه کسی به کسی چیکار داره

میفممت واقعا

خداروشکر خیلی خوب پیشرفت هدفم ولی تا زمانی که پای خانوادش وسطنباشه

ببین حقوق شیفت اصلا اونقدر مهم نیست تو زندگی ما

تاثیرش خیلی ناچیزه شایدم حس نشه اصلا

علت اینکه نمیخواد روزکار شه بنظرم یکی این هست عادت کرده چندروز کار کنه چند روز خونه باسه

دومیش کاملا بخاطر حرفای محرمانه با خانوادشه

حنا من یه چی بگم🤦🤦🤦🥴🥴🥴🥴من همسرت رو درک میکنم ذوقی بودن خیلی سخته 🤦🤦منم همینم ولی میدونم چیو کجا بگم اینطور نیست به همه بگم نمونش فامیلام چیزی نمیدونن بااینکه با جزئیات حرف میزنم ولی جلو اونا ساکتم مجرد که بودم تو دفترخاطراتم مینوشتم...

ازدواج که کردم جلو مهدی میگم و باشما که آشناشدم اینجا مینویسم دقت کنی گاهی با جزئیات مینویسم که ازنظر من کلیات هست وکات شده حرف میزنم وگرنه بدترم🤣🤣🤣🤣🤣🤣

میگم شاید همسرت برای تو حرف بزنه خالی شه ودیگه به اونا گزارش نده؟ خونوادش زرنگن یا شایدم مثل هم هستن میشینن پای حرفای هم برای همین براشون عادیه...

این اخلاقمم ژنتیکی اینطوریه من از بچگی همینطوری بودم از مدرسه میومدم خونه جزبه جز برا مامان حرف میزدم بااینکه توجه نمیکرد😐🤦 کیان هم دقیقا کپ منه با ذوق ومو به مو از همه چی حرف میزنه و چون مثل هم هستیم میشینیم حرف میزنیم همسرمم اینطوریه ولی یه اخلاق خوب داره بشدت دهنش بستس فقط تو‌خونه بازه.من حتی موقع سلام دادن نمیتونم عادی سلام کنم حتما باید اینطوری باشم:😁 تو پاساژ همسرم میرم تلاش میکنم این شکلی باشم😶 

ااااا حنا تایم کاریش اینطوریه.....ببین هرچه زودتر تغییر بده وشب کاری رو تعطیل کنه....خب حق داره چندروز تو خونه تنها باشه عادیه که باخونوادش وقت بگذرونه

پاییز 

همسرم کلا پر حرف نیست 

تو ده دقیقه مکالمه همه چی رو لو میده

من زیاد ازش نمیپرسم چه کردی کجا رفتی چی شد 

تا خودش بهم بگه و میگه 

اما مامانش تخلیه اطلاعاتی میکنه آدمو 

یادمه اوایل ازدواج همین بلا رو سر منم آورده بود

وقتی میگم نگه به اونا میگه بعد میگه جلو من نگن😕😕😕

آره دیگه هنو بچگیش باهاشه‌....بابا اصلا کمک بخواه اینا به کنار ولی دیگه تصمیم نگیر برای پسرت به پسرتم عذاب وجدان وارد نکن

آره اینطوریه

میترسم بهش بگه خیلی صمیمی هستن

یکم میترسم راستش